پاييز يك شعر است يك شعر بيمانند زيباتر و بهتر از آنچه ميخوانند پاييز، تصويري رؤيايي و زيباست مانند افسون است مانند يك رؤياست سحر نگاه او جادوي ايام است افسونگر شهر است با اينكه آرام است او ورد ميخواند در باغهاي زرد ميآيد از سمتش موج هواي سرد با برگ ميرقصد با باد ميخندد در بازياش با برگ او چشم ميبندد تا ميشود پنهان برگ از نگاه او، پاييز ميگردد دنبال او، هر سو هرچند در بازي هر سال، بازندهست بسيار خوشحال است روي لبش خندهست من دوست ميدارم آوازهايش را هنگام تنهايي لحن صدايش را مانند يك كودك خوب و دل انگيز است يا بهتر از اينها «پ,پاییز آمد,پاییز طلایی,پاییز شعر,پاییز صحرا,پاییز چت,پاییز تنهایی خواجه امیری,پاییز پادشاه فصل ها,پاییز علی عبدالمالکی,پاییز عکس,پاییز متن ...ادامه مطلب